حجاب اجباری[ویرایش]
گاه حکومتهای اسلامی رعایت حجاب را در کشور خود اجباری اعلام کردهاند. در این زمینه میتوان به عربستان سعودی، ایران و سومالی[نیازمند منبع] اشاره نمود:
- ایران
بعدازانقلاب ایران، نظام تازهتاسیس جمهوری اسلامی با اجباریشدن حجاب، مخالفت برخی صاحبنظران را برانگیخت. برای نمونه محمود طالقانی پس از اعلام اجباری شدن پوشش سر برای زنان در ادارات دولتی توسط روحالله خمینی به موضعگیری علیه آن پرداخت. روزنامهٔ اطلاعات به نقل از وی در شماره ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ نوشت:[۱۲۱]
حتی برای زنهای مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیتهای مذهبی... ما نمیگوییم زنها به ادارات نروند و هیچکس هم نمیگوید... زنان عضو فعال اجتماع ما هستند... اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی میکردند؟ مگر چادر میپوشیدند؟... کی در این راهپیماییها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ اینها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است.
هرچند موافقان حجاب اجباری در آن دوران با توسل به دلایل و برهانهایی موافقت خود را با «اجباریکردن حجاب» اعلام میکردند.
نهایتاً حجاب در ایران اجباری گشت و به اعتراض زنان توسط افراد لباس شخصی و طرفداران حجاب حمله شد. از سال ۱۳۵۷طبق دستور خمینی ورود زنان بدون حجاب به ادارات دولتی ممنوع شد[۱۲۲] و درسال ۱۳۶۳ با تصویب قانون مجازات اسلامی در مجلس شورای اسلامی ایران عدم رعایت حجاب در معابر عمومی موجب حکم حد شرعی ۷۲ ضربه جاری شد[۱۲۳]. گاه افراد بدحجاب دستگیر به جریمه نقدی محکوم شدند.[۱۲۴]
برچسبها:
فلسفه عرفانی حجاب
حجاب دارای دومنظر کمی و کیفی است بخش کمی یا ظاهری حجاب مربوط به شریعت یا اصول رهروی است که در ارتباط با پوشش ظاهری فرد بوده و بخش کیفی آن مربوط به عرفان یا همان کیفیت رهروی است که در ارتباط با باطن فرد است. حجاب صرفاً با حفظ ظاهر و بدون توجه به بخش کیفیتی یا باطنی و یا به عبارتی معرفتی آن، به نتیجه مطلوب نرسیده و شخص یک دیندار کامل نخواهد بود به عبارت دیگر اگر شخصی در ظاهر مواردی را رعایت نماید باحجاب محسوب میشود اما تا زمانیکه این ظاهر از یک پشتوانه باطنی (عرفانی) برخوردار نباشد آن اثر بخشی لازم را نخواهد داشت و به قولی :از کوزه همان برون تراود که دراوست. زمانی حجاب ظاهری نتیجه مطلوب را خواهد داشت که مانند چشمه از درون جوشیده و با یک درک معرفتی و قلبی همراه باشد. شخصی که از نظر معرفت الهی در مسیر کمال است چنان از عشق الهی لبریز میشود که نیازی به جلب توجه دیگران ندارد و در عین حال که به این امانت الهی رسیدگی کامل را دارد زیبایی الهی را عرضه داشته و با حجاب خود نشان میدهد که هیچ نیازی به عرضه خودشیفتگی ندارد.[۵۱] هر چقدر انسانها و جامعه در مسیر عشق الهی و کمال بیشتر گام بردارند از خودشیفتگی فاصله زیادتری گرفته و به بلوغ عرفانی خواهند رسید. در چنین جامعهای افراد به ارزش وجودی خود در طرح عظیم خلقت پی برده و متناسب با آن در هستی حضور یافته و با پوششی در خور این ارزش، حاضر خواهند بود. این حجاب چون از روی اجبار نیست لذا بازتاب منفی در اجتماع نخواهد داشت. چندمقاله[۵۲] پژوهشکده باقرالعلوم[۵۳] محمدعلی طاهری[۵۴]
برچسبها:
حجاب کنیز
در فقه شیعه و سنی پوشش موی سر بر کنیزان واجب نیست.در تاریخ آمده که عمر بن خطاب کنیزی را به خاطر داشتن پوشش کتک زد.در برخی روایات از امامان شیعه نیز، نه تنها حجاب سر بر کنیز واجب دانسته نشده، بلکه کنیزان از به کار بردن روسری و پوشش سر، باز داشته شدهاند و توصیه شده است که آنان را حتی با کتک زدن، از این کار باز دارید تا از زنان آزاده متمایز گردند. این رفتار (کتک زدن کنیز باحجاب) به امام باقر نیز نسبت داده شده است
مطابق رایی بسیار مشهور، بخشی از بدن کنیزان که موظف به پوشاندن آن بودند، مانند مردان از ناف تا زانو بود و ملزم به پوشاندن سینه، پستان، ساق و غیره نبودند.ترکاشوند این سخن را از وسائل الشیعهٔ حر عاملی از قول امام صادق و همچنین با واسطه از ابوحنیفه و پیروان شافعی نقل میکند.
برچسبها:
یشینه پوشاک زنان در کشورهای اسلامی
در طول همهٔ اعصار و در بسیاری از تمدنها سطوح مختلفی از پوشش در شکلهای گوناگون وجود داشتهاست. در منابعی مانند تاریخ ویل دورانت، تاریخ اسلام پطروشفسکی، تاریخ اجتماعی ایران تألیف مرتضی راوندی و حتی منابع قدیمیتر مانند تاریخ یونان و دنیا اثر هرودوت که پیش از میلاد مسیح نوشته شده است گزارشها حاکی از این است که زنان و مردان هنگام حضور در جامعه دارای اندکی از پوشش بودهاند. حجاب در این معنا تأسیس شده توسط اسلام نیست، اما دربارهٔ حدود آن همواره تفاوتهایی وجود داشته است.[۲۴]
دربارهٔ خاستگاه پوشش سر اختلاف نظر وجود دارد. به عقیدهٔ برخی، در قرون گذشته، در جامعه عرب از روبنده(=نقاب) استفاده میشدهاست و در جامعه ایرانی از چادر و چارقد استفاده میشدهاست[۲۵][پیوند مرده]. طبق یکی از نظرات، استفاده از چادر در میان ایرانیان به دوران پیش از اسلام و به زمان اشکانیان و پس از آن ساسانیان باز میگردد.[۲۶]
در مقابل محققانی که پوشش سر را به اسلام یا سنت عربی نسبت میدهند، گروه دیگری از محققان معتقدند که حجاب مو جزو سنتهای عربی و اسلامی نبود و پس از حملهٔ اعراب به سرزمینهای دیگر و آشنا شدن آنان با سنت استفاده از پوشش سر توسط اشراف بود که این سنت به اعراب نیز انتقال یافت. لیلا احمد، استاد مطالعات زنان و مذاهب در دانشگاه هاروارد میگوید:
... پذیرفتن روسری از سوی زنان مسلمان نیز نتیجهٔ فرایند مشابهی از استحالهٔ نامحسوس در ارزشهای سنتی مردمان سرزمینهای فتح شده بود. ظاهراً روسری در جامعهٔ ساسانی مورد استفاده بود و جداسازی جنسیتی و استفاده از روسری در خاور میانهٔ مسیحی و ناحیهٔ مدیترانه در زمان ظهور اسلام کاملاً چشمگیر بود. در زمان حیات محمد، آن هم تنها در اواخر عمرش، همسران او تنها زنان مسلمانی بودند که به روسری نیاز داشتند. پس از مرگ او و در پی فتح سرزمینهای همسایهای که در آنها زنان طبقات بالای جامعه روسری به سر میگذاشتند، در فرایند استحالهای که هیچکس تا کنون با جزئیات از آن اطمینان نیافته، روسری به لباس رایجی در میان زنان مسلمان طبقات بالای جامعه تبدیل شد.[۲۷]
سنت در زمان پیامبر اسلام
به عقیدهٔ موافقان وجوب پوشش مو و گردن و دست و پا، زنان مسلمان در عصر پیامبر اسلام نوعاً حد پوشش مورد نظر آنان را رعایت میکردند. آنان مدعیاند که این گونه پوشش در ادیان ابراهیمیقبلی نیز پوشش پسندیده بوده و اسلام در همان مسیر حرکت کرده است. مرتضی مطهری در حجاب را امری میداند که در زمان پیامبر اسلام واجب و فراگیر شد و از عایشه همسر پیامبر اسلام نقل میکند که گفته بود: «مرحبا به زنان انصار. همین که آیات سورهٔ نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مثل سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهای مشکی میپوشیدند. گویی کلاغ روی سرشان نشسته است.»[۲۸]
در مقابل، مخالفان وجوب این حد از پوشش، مدعیاند که حد پوشش شرعی زنان مسلمان در زمان پیامبر اسلام کمتر از این بوده است.]حامیان این نظر معتقدند که به علت فقر، کمبود شدید پارچه و نبود امکانات دوخت و دوز، پوشش رایج در عصر پیامبر برای زنان و مردان بسیار حد اقلی بود. حامیان این نظر به روایات و احادیثی استناد میکنند که طبق آنها بسیاری از مردان و زنان مسلمان (به خصوص مستمندان و بادیهنشینان) دامنهای کوتاه میپوشیدند و به همین دلیل هنگام رکوع و سجده شرمگاهشان نمایان میشد،[۳۳] برهنگی عادی بود و پیامبر اسلام حتی به عموی خود توصیه میکرد که برهنه راه نرود،[۳۴] فقرایی بودند که خود را با پارچهای کوچک میپوشاندند و جامعهٔ مسلمان به عنوان کفاره تشویق به پوشاندن آنان میشد،[۳۵] پیامبر اسلام زنان و مردان را از پوشیدن دامنهای بلند که مایهٔ رشک مستمندان شود منع میکرد،[۳۶] زنان و مردان با هم و از ظروف مشترک وضو میگرفتند،[۳۷] و دستورهایی دربارهٔ استحمام نکردن زن و مرد در مکان مشترک از سوی پیامبر مطرح میشد.[۳۸]
برخی از مخالفان وجوب حجاب معتقدند که پوشش در صدر اسلام نقش تعیین هویت اجتماعی داشته و از آنجا که ثروتمندان و فخرفروشان پوشش کاملتری داشتند پیامبر اسلام مکرراً مسلمانان را از زیادهروی در پوشش باز میداشته. ترکاشوند به روایتی اشاره میکند که در چندین سند آمده است:
همسران پیامبر، از حضرت پرسیدند: دامن لباس را چقدر آویزان و دراز کنند. رسول خدا پاسخ داد: «یک وجب». همسران گفتند یک وجب کم است زیرا عورت از آن بیرون میزند. حضرت گفت یک ذراع (دو وجب). همسران دوباره گفتند در این صورت پاهایشان نمایان میماند. پیامبر گفت «همان یک ذراع باشد و چیزی بر آن نیفزایید.»
وی میافزاید که موارد مشابه این روایت نیز در چند سند دیگر از جمله سنن الکبری، مسند احمد بن حنبل و سنن ابن ماجه آمده است.[۳۹]
مطابق نظر برخی مخالفان وجوب حجاب، انداختن پارچه روی سر از رسوم برخی اعراب جاهلی بوده است اما در اسلام بر آن امر نشده است.[۴۰] مطابق این نظر سربرهنه شدن زنان در هنگام عزاداری در میان همهٔ قشرها عرب رایج بوده. طبق گزارش تاریخ یعقوبی، فاطمه دختر پیامبر اسلام در واکنش به خشونت و تهدیدی که بر سر مسئلهٔ خلافت نسبت به همسرش صورت گرفت، «بیرون آمد و گفت: به خدا قسم باید بیرون روید اگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و زاری کنم. بر اساس گزارش تفسیر عیاشی، وی پس از اتمام حجت دست حسن و حسین را گرفت و به سمت قبر پدر حرکت کرد تا موی سرش را پریشان کند و به درگاه پروردگار ناله سر دهد.[۴۱] در گزارش دیگری نقل شده که زنان بنی هاشم پس از شنیدن خبر شهادت امام علی، با سرهای برهنه و موهای پریشان از خانهٔ خود خارج شدند. چندین روایت مشابه دربارهٔ حضور سربرهنهٔ عامدانهٔ زینب دختر امام علی در ملأ عام به نشانهٔ عزا و زاری وجود دارد.[۴۲]
برچسبها:
حجاب قبل از اسلام[ویرایش]
یافتههای پژوهشی نشان میدهد[] که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بودهاند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباسها، داشتهاند. این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بودهاند.[نیازمند منبع]پارسیها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمیخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمیخوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل، بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»[نیازمند منبع]
تصویر به جا مانده بر روی تخته سنگهای دوره هخامنشی نشان میدهد که شباهتی بین لباس زنان و مردان پارسی وجود داشته است. زنان پارسی به جز لباس شبیه آنچه ملکه میپوشیده، لباس دیگری نیز داشتهاند، پیراهن آنان پوششی ساده، بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه بوده که دامن از زانو به پایین شرابههایی از مچ پا آویزان داشته، علاوه بر اینها زنان پارسی از چادر[نیازمند منبع] نیز استفاده میکردند، و آنرا بر روی تن خود میانداختند به طوری که تمام لباسهای زیر را میپوشانید.[نیازمند منبع] نقوشی که روی فرش پازیریک که در سیبری پیدا شده و آنرا مربوط به ایران در دوران هخامنشی میدانند، این مطلب را تصدیق میکند، زیرا زنانی که بر روی این فرش نقش کردهاند پوششی سر اندر پا چیزی شبیه چادر روی همه پوشاک خود داشتهاند.[نیازمند منبع]
برچسبها:
حجاب از دیدگاه فقها یکی از احکام اسلامی است که برای پوشش زنان و مردان وضع شدهاست و اصطلاحاً عبارت است از پوشاندن ضروری مو و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان (تنها در صورتی که کنیز نباشند[۱])، در برابر مردانی که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده میشوند. درباره پوشش مردان نیز حداقل مقدار پوشش واجب حفظ عورتین است.[۲]
امروزه حجاب در کاربرد عام به پوشش ضروری زنان اطلاق میشود و به یکی از نمادهای بسیاری از جوامع اسلامی تبدیل شده و ایران به عنوان تنها کشوراسلامی به شمار میرود که رعایت آن را در مکانهای عمومی برای همهٔ زنان (با هر اعتقاد دینی)اجباری نموده است. با وجود این، گروهی از نواندیشان دینی شیعه و سنی وجوب حجاب در اسلام را زیر سؤال بردهاند
برچسبها:
حجاب در کشورهای مختلف دنیا[ویرایش]
واژه حجاب که بر پوشش سر گفته میشود، شکل آن، بر اساس شرایط فرهنگی و قانون هر کشوری متفاوت است. به عنوان مثال فرانسه از سال ۲۰۰۴م هر پوششی را که نشانه صریح دینباشد، ممنوع کرده است و این منع در مدارس دولتی، دانشگاهها و اماکن اداری برقرار است.[۱۰] تونس (از سال1981[۱۱] و در سال۲۰۱۱ برداشته شد) و ترکیه (از سال1997[۱۲]) تنها دو دولتی هستند که اغلب جمعیت آنها مسلمان هست و با اینحال پوشش حجاب را در مدارس دولتی، دانشگاهها و اماکن اداری ممنوع کردهاند و در سوریه از سال ۲۰۱۰م پوشیدن نقاب در دانشگاهها ممنوع شده است.[۱۳] این محدودیت در خلال انتفاضه مردمی در جنگ داخلی سوریه برداشته شد. از سوی دیگر، در حکومتهای اسلامی مانند مراکش،[۱۴] محدودیتهایی نسبت به زنان محجبه وجود دارد چراکه حجاب را دلیلی بر اندیشهٔ سیاسی-اسلامی یا اصولی بر ضد حکومت سکولار میدانند.
پوشش و بویژه پوشش سر زن مسلمان، تبدیل به یک نشانه صریح بر وجود اسلام در اروپای غربی گشته است، این موضوع در تعدادی از حکومتها، سبب اختلافات سیاسی و پیشنهادهای در رابطه با ایجاد محدودیت برای حجاب گشته است. پارلمان هلند قانون «منع پوشش صورت» را تصویب کرد این مقوله که تحت عنوان «منع برقع» تعریف میشود، فقط شامل برقع افغانی نمیشود.قوانین مشابهی نیز در فرانسه و بلژیک تصویب شده است.
حکومتهای دیگری نیز هستند که به قوانین مشابه یا منع محدود میپردازند، برخی صرفاً شامل پوشش صورت مثل نقاب و برقع میشود و از برخی مربوط به لباسهایی میشود که رمز و نشانه اسلام هستند مثل خمار (مانند چادر).
اروپا[ویرایش]
افغانستان[ویرایش]
در ذیل حکومت طالبان پوشش برقع (نوعی نقاب) الزامی بود،[۱۵] این در حالی است که این مقوله، موضوعی رسمی و قانونی نیست بلکه همواره فشار اجتماعی شدیدی برای پوشش برقع وجود دارد و حامد کرزای متهم است که به خاطر راضی کردن سرکشان، از حقوق زنان عقبنشینی کرده است.[۱۶][۱۷]
بنگلادش[ویرایش]
قوانینی مبنی بر پوشش سر در این کشور وجود ندارد غالباً زنان در مناطق روستایی و تعدادی از زنان شهرنشین حجاب میکنند اما در زمان اخیر تعداد زنان محجبه افزایش یافته است.[۱۸] از زمان انتخاب حزب سکولار انجمن ملت در سال ۲۰۰۸م، قلع و قمع علیه زنان محجبه بیشتر شد و گزارشها حاکی از تعرض، طرد و تنگناهای زیادی نسبت به زنان است. در این کشور حجاب نماد اسلاممحسوب میشود لذا دولت بنگلادش به خاطر علاقه آن بر سکولار کردن بنگلادش چنین اقداماتی را انجام میدهد.[۱۹]
مصر[ویرایش]
گامبیا[ویرایش]
با توجه به حکومت سکولار این کشور، تعداد کمی از زنان این کشور محجبه هستند.
اندونزی[ویرایش]
اصطلاح «جلباب» در اندونزی برای مطلق حجاب بکار میرود.[۲۰] بر اساس قانون ملی و ایالتی اندونزی حجاب در مقولهای اختیاری است.
حجاب پدیدهای نسبتاً جدید در اندونزی است این موضوع حتی قبل از تأثیر فرهنگ غربی نیز وجود داشته، بخش اعظمی از زنان اندونزیایی فقط برای ادای نماز حجاب میکنند و یا در غیر نماز با تکه پارچه نازکی سر خود را میپوشانند.
در سال ۲۰۰۸م اندونزی بیشترین آمار مسلمانان دنیا را داشت، با این حال قانون «بانکسیلی اندونزیایی» زمینه حمایت مساوی از پنج دین را فراهم کرد که عبارتند از: اسلام، کاتولیک، پروتستان، بودایی و هندویسم، بدون اینکه دین حکومت یا دین رسمی مشخص کند.
برچسبها:
اهمیت حجاب از منظر اسلام
ماهيت پوشش شرعی در منابع فقهي كه نخستين آنها قرآن كريم است با دو چيز حاصل می شود : اولا خمار (روسری) كه در آيه 31 سوره نور آمده است آنجا كه می فرمايد: « و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن» يعني اي پيامبر به زنان بگو گوشههای روسريیهايشان را از زير گردن بياورند كه گردنشان پوشيده شود.
ديگر لفظ "جلباب" در آيه 59 سوره احزاب است كه می فرمايد: «يا ايها النبی قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ...» يعني به زنانتان بگوييد جلباب را روي خودشان قرار بدهند. ما ايرانيها "جلباب" را "چادر" معنا ميكنيم در حاليكه "جلباب" به معناي "مانتو " است. لغت شناسان "جلباب" را «القميص الواسع» يعني "پيراهن گشاد" معنا كردهاند نه "چادر".
بنابراین چادر الزام نیست.
اما با وجود دوخت ودوز مدرنیته امروزی وطرح چسبان آنها پوشش چادر امری واجب وضروری تلقی می شود.
امام خمينی و مقام معظم رهبری به اين دليل چادر را اكمل و بهتر می دانند که چادر بهتر از هر پوشش ديگري زنان را می پوشاند. اسلام كه به ايران آمد وقتی ديد چادر حجاب مناسبي است آن را تثبيت كرد. حجاب «خمار و جلباب» به قوي ما طلبهها طريقيت دارد, موضوعيت ندارد. يعني حجاب تنها منحصر در اين دو نيست بلكه مسعله اين است كه زن بايد پوشش داشته باشد.
چادر برای دختران مانند صدفی می ماند که مروارید بسیار ارزشمندی را در خود محفوظ می دارد.
دختران می توانند با پوشیدن چادر با پوشش مناسب تری در جامعه خود حظور پیدا کنندو با احساس امنیّت بیشتری در خیابان ها رفت و آمد کنند.
آنان از زیبایی فراوانی بر خوردا هستند و باید از آن به نحواحسن استفاده کنند و باید بدانند که برای سربلندی و موفقیت آنان هم در این جهان و هم در جهان ابدی با یستی که مراقب رفتار و کردارشان و همچنین مواظب حجاب اسلامی خود نیز باشند.
زمانی که دختران چادر را به سر می کنند و وارد جامعه خود می شوند به همه مردم نشان میدهند که هنوز هم دخترانی پیدا می شوند که پیرو راه حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت ذینب (س) و دیگر بانو های سرشناس تاریخ جهان اسلام هستند.
امیدوارم که روزی برسد که همه ی دختران کل جهان با حجاب کامل در تمام فعالیّت ها شرکت داشته باشندو خودشان را از پیروان حضرت فاطمه و حضرت ینب (س)و شهدای کربلا بدانندو از حجاب خود به خوبی استفاده بکنند.
برچسبها:
.: Weblog Themes By Pichak :.